محکوم به گناه
مطالب رمانتیک وعاشقانه
دیدگاه تو در قالب اندوه سرد و خاموش خفته بودند زودتر از تو ناگفته ها را با زنان نگه گفته بودند از من و هرچه در دل من نهان بود میرمیدی میرهیدی نا شکیبا مرا در پی خویش میکشیدی میکشیدی اخرین بار اخرین بار اخرین لحظه تلخ دیدار سربسر پوچ دیدم جهان را باد نالید و من گوش کردم خش خش برگهای خزان را باز خواندی باز راندی باز بر تخت عاجم نشاندی باز در کام موجم کشاندی گرچه در پنیان غمی شوم سالها در دلم زیستی تو اه هرگز نداشتم از عشق چیستی تو... کیستی تو... توسط سلنا
نظرات شما عزیزان:
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |